مقایسه دیدگاه ویگوتسکی و پیاژه در تربیت

ساخت وبلاگ

 بسم الله الرحمن الرحیم

دیدگاه ویگوتسکی و پیاژه در تربیت

ژان پياژه
ژان پياژه نظام خودش را نه به عنوان روانشانس بلکه به عنوان معرفت شناختي ژنتيکي ( تکويني ) معرفي کرد: تئوري به طور ذاتي رشدي دانش انسان. 
معرفت شناختي تکويني در مورد دو چيز است:
 الف : دانش شامل چه چيز مي شود. 
ب : راههايي که دانش از طريق آن رشد مي يابد. 
در کارهاي او سوالاتي که در معرفت شناسي عقلاني , محوري بودند, مثل دانش چگونه قابل فهم است يا اين سوال که دانش چگونه رشد مي کند جانشين مي شوند. به عبارتي هدف اصل او اين بود که توضيح بدهد دانش چگونه رشد مي کند نه اينکه کودک چگونه رشد مي کند. ( سایت میگنا)
تحقيقات پياژه مايه اصلي دو فکر را تشکيل داده است . نخست, کودکان نه توسط بزرگسالان , بلکه خود مي آموزند . دوم اينکه کودکان به نحوي متفاوت از بزرگسالان مي انديشند . اينطور نيست که آنها صرفا کمتر بدانند, بلکه اصولا به طرز کاملا متفاوتي مي انديشند. تفاوت کيفي است و نه کمي . شايد بحث انگيزترين ادعاهاي پياژه اين باشد که رشد شناختي کودکان يک فرايند خود بخودي است . به گفته پياژه , بچه ها خود و بدون اموختن مستقيم از بزرگسالان , به ساختار هاي شناختي نايل مي شوند. 
ويگوتسکي 
همزمان با پياژه , روانشناس ديگري به نام لئو ويگوتسکي نظراتش را درباره رشد شناختي کودک بيان کرد. او براي مراحل رشد شناختي پياژه اي , جايگزيني پيشنهاد کرد . نظريه اجتماعي - فرهنگي ويگوتسکي از رشد , تاثير شگرفي بر آموزش و روانشناسي گذاشت . ويگوتسکي علاوه بر اينکه روانشانس بود , نويسنده اي با آثار فراوان نيز بود . (دکتر حسن احدي)
کارهاي بزرگ او تقريبا در طول 10 سال نوشته شد, از روانشناسي هنر تا تفکر و زبان . 
کارهاي مبتکرانه او در روانشناسي شامل مفاهيم کليدي چون ابزارهاي روانشناختي , ميانجي گري ( وساطت) , دروني سازي و منطقه تقريبي رشد بود و همچنين موضوعات متنوعي شامل روانشناسي هنر, رشد کارکردهاي عالي مغز , فلسفه ي علم , رابطه ي بين يادگيري و رشد انسان, شکل گيري مفهوم , رابطه زبان و تفکر , مطالعه ناتوانيهاي يادگيري و رشد نابهنجار انسان, و روانشانسي بازي . ويگوتسکي مانند رفتار گرايان رابطه محرک - پاسخ , بازتاب شرطي و غيرشرطي را اساس رفتار مي داند, ولي مفهوم تازه اي به آن مي افزايد. به عبارتي اين رابطه را منوط به يک سيستم علامتي مي داند که به سهم خود در رابطه با وضعيت فرهنگي و در جريان رشد اجتماعي است . يعني وي رابطه محرک پاسخ را به صورت محرک - علامت - پاسخ در نظر مي گيرد که زبان نقش حياتي را در آن به عهده دارد . همان طور که انسان از ابزار به عنوان واسطه براي ايجاد ارتباط با طبيعت بهره مي گيرد. سيستم علامتي ( نمادين ) نيز واسطه فرايند هاي رواني مي باشد. 
ويگوتسکي همچنين تحت تاثير نظريات مارکس و انگلس درباره ي ماهيت انسان قرار داشت . مارکس متوجه شده بود که انسان ها داراي نيازهاي زيست شناختي هستند, اما بيشتر به ظرفيت انسان براي توليد و استفاده از ابزار تاکيد مي کرد. به اعتقاد اوانسانها از طريق اختراع و استفاده از ابزارها بر محيط خود مسلط مي شوند و نيازهاي خود را ارضا مي کنند . مارکس تاکيد داشت که توليد ذاتا فرايندي اجتماعي است. به علاوه از نظر  او اشتباه است که ماهيت انسان را بطور انتزاعي و جدا از بافت تاريخي - اجتماعي آن توصيف کنيم . براي شناخت انسان نياز داريم تا تاريخ و روند تغييرات تاريخي را درک کنيم . (دکتر حسن احدي)

ویگوتسکی :
وی جنبه های فرهنگی ، تاریخی و اجتماعی را در رشد شناختی با اهمیت می داند. وی کارکردهای ذهنی را به دو دسته عمده تقسیم می کند :
1 کارکردهای نخستین ذهنی
2 کارکردهای عالی ذهنی
کارکردهای نخستین به توانایی های طبیعی و نااموخته انسان مانند توجه کردن، حس کردن وادراک کردن اشاره دارد. در جریان رشد و تحول این کارکردهای نخستین ذهنی تدریجا به کارکردهای عالی ذهنی یعنی حل مساله و تفکر تغییر می یابند که این تغییر عمدتا از راه تاثیر فرهنگ و در زمینه تاریخی اجتماعی میسر است. در واقع تبدیل روابط اجتماعی به کارکردهای ذهنی موجب رشد یا تحول شناختی می شود. البته این تبدیل نه بطور مستقیم بلکه از طریق یک واسطه یا علامت امکان پذیر می شود .(برگرفته شده از soltani12.ir))

درونی سازی و نقش زبان:
ویگوتسکی در تحول یا رشد زبان سه دوره را متمایز می سازد: 
1 گفتار اجتماعی ( بیرونی ): نقش این گفتار کنترل رفتار دیگران است پیش از 3 سالگی .
2 گفتار خود محورانه: مرحله انتقالی گفتار اجتماعی به گفتار درونی . کنترل رفتار خود ( 3 تا 7 سالگی ) 
3 گفتار درمانی : با خود و حرف زدن به طور بی صدا. نقش ان جهت دادن به اندیشه و رفتار انسان است. پس از 7 سالگی .(برگرفته شده از soltani12.ir)

تفاوت ها :
تفاوت هایی که مطرح می شود معمولا هم به لحاظ نظری و هم به لحاظ کاربردی است.
ویگوتسکی : 
1 کودک فعال است اما تعامل اجتماعی بین کودک و افراد دیگر برقرار است و تفکر و فرایند های شناختی از جامعه به فرد داده می شود. به عبارت دیگر ویگوتسکی رشد شناخت را در متن جامعه و در ارتباط نزدیک با فرهنگ قرار می دهد. در واقع زمینه انجام عمل مهم است یعنی شناخت با مفاهیم فرهنگی شکل می گیرد. بعبارت دیگر فعالیت فرد را جامعه و فرهنگ شکل می دهد. 
2 رشد زبان پایه رشد مهارت های شناختی است. 
3 گفتار خصوصی عامل رشد و تکامل تفکر و زبان است پایه ارتباط متقابل و اساس اجتماعی دارد، نقش تکوینی دارد و مهمترین پیوند تحولی در انتقال از گفتار بیرونی به زبان درونی شده است. گفتار خصوصی به کودک کمک می کند تا به بررسی و تفکر درباره رفتار خود نماید، گفتار خصوصی جهت عملکرد و رفتار کودک را تعیین می کند. هدایت خود ، رفتار را طرح ریزی و سازمان می دهد. گفتار خصوصی دوره انتقال از گفتار بیرونی به گفتار درونی است ، بنابراین نقش تکوینی دارد. در شرایط دشوار، اشتباهات زیاد از این نوع گفتار بیشتر استفاده می شود.(برگرفته شده از soltani12.ir))

پیاژه :
1 مهمترین ابزار شناخت خود کودک است، کودک یک کاشف فعال و خودانگیخته است که بدون فشار دیگران فرضیه می سازد و انرا ازمون می کند . ( یعنی تاکید اساسی در شکل گیری ساخت های ذهنی بر فرد و دیدگاه تجربی کودک است ) فعالیت از طریق دو کنش مکمل درون سازی و برون سازی صورت می گیرد.
2 رشد شناختی پایه رشد زبان است. رشد زبان متاثر از رشد عقلانی و ابزارهای شناختی کودک است.
3 گفتار خود محور مانع رشد است ( گفتار غیر اجتماعی ) گفتار خود محور بیانگر ناتوانی کودک در انطباق دهی دیدگاه ها در تبادلات اجتماعی است.(دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی)

نتیجه گیری :
روی هم رفته میتوان گفت که در روش های اموزشی متاثر از نظرات پیاژه و ویگوتسکی اصل مشترکی وجود دارد و ان تاکید برایجاد موقعیت های درگیر ساز فعالیت کودک است. اما از سوی دیگر تاکید پیاژه بر لزوم توازن و تعادل در تعامل های درون فردی و بین فردی و تاکید بیشتر ویگوتسکی بر اهمیت تعامل های اجتماعی، تعامل با بزرگسالان وانتقال کلامی موجب شده است تا در مورد این که موقعیت های اموزشی باید در تقویت چه نوع تعامل هایی بکوشند تفاوت ایجاد شود.میگنا دات آی آر، اما اگر چه ویگوتسکی بر نقش مربی تاکید می کند در عین حال به نظر می رسد در این که مربی باید از کجا شروع نماید به وجه اشتراکی که طرفداران ویگوتسکی تحت عنوان سکوسازی و پیاژه تحت عنوان امادگی ذکر کرده است می رسیم .

در مقایسه ویگوتسکی و طرفدارانش به نظر می رسد ویگوتسکی به خاطر تاکید فراوان بر تعامل اجتماعی عوامل زیستی را نادیده گرفته اما طرفداران وی هم به عوامل زیستی و هم عوامل اجتماعی ( تعامل اجتماعی ) تاکید دارند.
هردو فعالیت و عمل را قبول دارند ولی پیاژه سعی دارد به نقش عمل و فعالیت اهمیت بدهد از حسی حرکتی به عملیات صوری ولی ویگوتسکی شکل پذیری فعالیت را در اثر فرهنگ با اهمیت می داند پیاژه بیشتر به فرایند عمومی و مشترک فعالیت توجه دارد ولی ویگوتسکی به فعالیت های خاص فرهنگی توجه دارد.

منابع:
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی ،استادیار دانشگاه فردوسی مشهد،برگرفته شده از soltani12.ir

www.migna.ir/سایت میگنا


تعلیم و تربیت از دیدگاه ابن سینا...
ما را در سایت تعلیم و تربیت از دیدگاه ابن سینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sms9240 بازدید : 405 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 3:20